Visiting my Fifteen Year Old Self
A new collection of short stories
(1)
نخستین بازدید
امروز اولین روزی بود که با پانزده سالگی ام قدم زدم. کنار دریاچه. دلم برایش تنگ شده بود. می خواستم بشناسمش. در آن لحظه های زودگذر و بی دوام، که تکه هایی از آن تا اکنون در ذهنم ماندگار مانده بود. مثل سرخ شدن های مداومش در رویارویی با هر چیزی که تکراری و روزمره نبود!