Saturday, May 31, 2014

Leonie




Watch  "Leonie" official movie trailer, a movie based on a remarkable independent editor and journalist Leonie Gilmour, Directed by Hisako Matsui. 

Leonie Gilmour (Emily Mortimer) falls in love with a famous Japanese poet Yone Noguchi (Shido Nakamura) and gives birth to a son; world renowned artist and architect Isamu Noguchi (Jan Milligan).
Isamu Noguchi
 

Friday, May 30, 2014

The Paradox That Is Persia



"Abbas Milani is the Hamid and Christina Moghadam Director of Iranian Studies at Stanford and a co-director of the Iran Democracy Project at the Hoover Institution. Until 1986, he taught at Tehran University's Faculty of Law and Political Science. In his 12 years at Stanford, he has taught courses on modern Iranian politics, culture and religion, and has published more than 20 books and 200 articles and book reviews on these topics. His latest book is The Shah (Palgrave, 2011). He is a regular on major news and opinion programs around the world and a contributing editor to The New Republic."

Thursday, May 29, 2014

Phenomenal Woman



Pretty women wonder where my secret lies.
I’m not cute or built to suit a fashion model’s size   
But when I start to tell them,
They think I’m telling lies.
I say,
It’s in the reach of my arms,
The span of my hips,   
The stride of my step,   
The curl of my lips.   
I’m a woman
Phenomenally.
Phenomenal woman,   
That’s me. 

Wednesday, May 21, 2014

Bibi Botol Fell into the Pool (2)





(2) بی بی بوتول افتاد توی آب
به همه بی بی بوتول ها و تاتا موشکک های دزفولی

سالها پیش، پیش از آنکه بی بی بوتول دوست داشته باشد که در حیاط خانه شان در دزفول پاپتی راه برود و یاد بگیرد که عجمی حرف بزند و به قلیان کشیدن "مش بلول" خیره بشود و از لای تنبون و تنکه درده اش سق پنیرش را دید بزند، دوست داشت که کف دستها و ناخن هایش را حنا برزد.

چهار پنج ساله بود که در یک عصر دیر بهاری که بوی یاس های خوشه ای بنفش (لایلاک) خانه را گیج کرده بود و عطر مست کننده شان یک حس نا آشنای پر جذبه را در او زنده کرده بود، وسوسه شد که دزدکی، دور از چشم مادرش شیشه مرکوکرم را بردارد و با یک تکه پنبه کف دست ها و ناخن هایش را قرمز کند.
وقتی به دستهای سرخش نگاه کرد ترسید که مادرش او را کتک بزند. پتکان پتکان رفت روی لبه استخرتا دستهایش را بشوید. بعد از زمستان سرد و یخبندان تهران، حالا یخ ها آب شده بودند ماهی های ریز و درشت، قرزلنگ ها، قورباغه های لیق درازو کرم های کوپولو در کمال آزادی به عشقبازی و زاد و ولد مشغول بودند وستری میزدند از این سر استخرو  وستری به آن سر استخر...و مش عبده بنا نشسته بود روی دیوار خانه و بین آجر ها سمنت می کاشت و شکوفه های گیلاس و آلبالو گلبرگ هایشان را می ریختند روی موهای طلایی و بلند بی بی بوتول. بی بی بوتول قالب صابون را برداشت و قبل از آنکه آن را به دست هایش بمالد، صابون لیز خورد و افتاد توی حوض. بی بی بوتول دو لا شد تا صابون را بگیرد، که ناگهان سر قلمبکی افتاد توی استخر آب.
 بی بی بوتول که دررویای راپانزل شدن می خواست دست های سرخ  مرکوکرم رشته اش را به شاهزاده تاته موشکک اش نشان بدهد، ناگهان زیر آب سایه لرزانی را دید که هله پرتون دارد به او نزدیک می شود. او هم هله پرتون تر داد زد:
ای سوار رپ رپو
پشت اسب تپ تپو
تاته موشککه بگو
بی بی بوتول او افتید، سق پنیرش در افتید!
اما بجز قل قل آب و چند حباب روی آب نه چیزی دیده شد و نه چیزی شنیده شد!
همینطور که بی بی بوتول زیر آب دست و پا می زد و آب لفو می زد و او تخم قورباغه و بچه ماهی و قرزلنگ و کرم و لیجه می بلعنید و تشتی تشتی آب می ملقنید، ناگهان مش عبده همچون سوار  رپ رپو از بالای دیوار شیر جه ای رفت جانانه و با یک دست موهای بلند بی بی بوتول را چنگ زد و با دست دیگرپیراهن چین چینی گلدارش را چپو زد و او را از زیر آب بیرون کشید. بی بی بوتول همینطور که حس می کرد انگار هنوز زنده است سایه مادرش را دید از دورکه مو کشان و جیق ولیق کنان پله ها را دو تا یکی می کند. برادرش چا بکانه جستی زد و او را از دست مش عبده قپو زد ومثل یک بره موری معلق سر وته کرد و پاهایش را گرفت و چند مشت جانانه به پشتش کوبید. آنجا بود که بی بی بوتول حس کرد که شکمش به طور عجیبی بالا آمده است!
 بی بی بوتول سرفه کرد و آب شر شر از دهانش بیرون ریخت. کرمها روی زمین خود را مچه می کردند و باز می شدند و بچه قورباغه ها مثل چنجک ها و کلو ها روی کاشیهای حیاط می جهیدند.
چشم ها و دماغ بی بی بوتول می سوخت. برادرش او را روی فرش وسط حیاط ریه بالا درازاند. بی بی بوتول به خود گفت: اچه اشکمم اقذه پندووسه؟
و فکر کرد نکند حامله شده باشد و بچه ای بدنیا بیاورد که نصفش قورباغه باشد و نصف دیگرش آدم! مهمتر از همه این که نکند مادرش از او بپرسد: چه ور دسات کوردیه؟ اچه سرخن؟
سعی کرد گریه کند. کمی هم بیشتر بقوند. کمی هم خود را به خواب بزند. کمی هم ناز کند و با ناز کردن دل آن ها را بلرزاند. مش عبده مثل سوار رپ رپوی فاتح بالای سرش ایستاده بود. بی بی بوتول فکر کرد حالا او داستان این فتح بزرگ را چگونه می خواهد برای شاهزاده تاته موشکک تعریف کند؟

When Love Goes Wrong

Tonight, Julia Hawkins will sing soulful songs at Davenports Piano Bar in Chicago with Michael Evans.
Wednesday May 21, 2014
8: PM
1383 N. Milwaukee
Chicago

Tuesday, May 20, 2014

Spring in Evanston

Songs of birds, cherry and apple blossoms, serene blue Lake Michigan and beautiful weather...Today was finally spring in Evanston after a long winter!

Tulips



full bloom

Three sisters

Sister # 1

Photos by Ezzat Goushegir



The Physician





"The Physician (German: Der Medicus) is a 2013 Germanadventure film based on the novel of the same name by Noah Gordon.The movie focuses on an orphan from 11th-century English town whose mother died of a mysterious illness. The boy vows to study medicine and decides to travel to Persia."