روزنگاری های دیاسپورا Memories in Diaspora # 316
“این خانه یک شعر است”
زن وارد خانه که شد، گفت: “خانه تمیز است. دیوارهایش سفید و لخت و عورند.
بدون خرت و پرت هایی که به منظور خودنمایی بر چند میخ مخرب و ویرانگر
آویزان شده باشند. لختی این دیوار از عریانی مجسمه بوسه رودن زیباتر است.
مثل اینکه این خانه باید اسمی داشته باشد شاید هم عنوانی مثل: “این خانه یک
شعر است”… چون مثل یک شعر خالص است.
No comments:
Post a Comment