Friday, September 18, 2015

Drink a cup of tea with me!





Please!
By Ezzat Goushegir

I have a place to live
And the companionship of my loving peace lilies for twenty eight years
I just demand one thing!
Don’t send me flowers, my dear one
Only a loaf of fresh baked bread is enough for me
And an hour of your time
To drink a cup of tea
While looking into your eyes
And sharing our untold stories
After a dreadful, long separation!

September 17, 2015



برایم گل نفرست، عزیزم!
نوشته: عزت گوشه گیر

خانه ای دارم گرم
و گیاهانی عاشق، که سالیان دراز همدمم بوده اند
از تو تنها یک چیز می خواهم ،  عزیزم!
برایم گل نفرست!
تنها یک قرص گرم نان که بوی یک زلالیت گمگشته دور را، در من زنده می کند،
برای من کافیست
و ساعتی برای نوشیدن یک فنجان چای
که به چشمهای همدیگر نگاه کنیم
و حرفهای نا گفته مان را
بعد از یک جدایی هولناک و موذی
به زبان بیاوریم.

17 سپتامبر 2015


No comments: