Monday, October 19, 2020

Memories in Diaspora # 325

 Memories in Diaspora # 325
“ساندویچ نیمه ایرانی- نیمه آمریکایی”

 

“لیز” چشم هایی عجیب دارد. خیره. ثابت. حریص. او همیشه به غذایم خیره می شود. بعد به لب هایم. بعد به گلویم که چطور غذایم را قورت می دهم.  یکبار آنقدر در موقع گاز زدن به لایه های درونی ساندویچم خیره شده بود که دندان هایم ناگهان کل شدند. فلج شدند و ساندویچ گاز زده نیمه ایرانی- نیمه آمریکایی ام را دو دستی به او تقدیم کردم.

ساندویچ ام طعم ساندویچ های مهاجرانی را داشت که محتویات درونی اش از قسمت لاغر مغازه ها خریداری شده اند. و با طعم نعناع و ریحان و مرزه تازه از باغچه مهاجران، جان تازه ای به خود گرفته اند.

No comments: